بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

جوان به پیرمردگفت

جوان به پیرمردگفت

خوشبخت خواهم شد

خواستگارم

به خاطر من

پدر ومادرش راپس زد

پیر گفت:

خوشبخت نمیشوی

کسی که چشم بر

زحمت پدر ومادربست

بخاطر تو

روزی چشم بر تو هم

خواهد بست بخاطردیگری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.