بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

برگ_سبز

برگ_سبز

فقط یک نگاه

جناب شیخ رجبعلی خیاط (ره) در دیداری که با حضرت آیت الله سید محمدهادی میلانی (ره) داشته تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است که:

در ایام جوانی (حدود 23 سالگی) دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت. با خود گفتم رجبعلی! خدا می‌تواند تو را خیلی امتحان کند

بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن.»

رجبعلی با این جهش، ره صد ساله را یک شبه طی کرد و شیخ رجبعلی خیاط شد.

در نخستین گام از تربیت الهی، چشم و گوش (قلبی و باطنی) این جوان باز شد و اینک در باطن جهان و در ملکوت عالم چیزهایی می‌بیند که دیگران نمی‌بینند و آواهایی می‌شنود که دیگران نمی‌شنوند.

این تجربه باطنی، موجب شد که شیخ اعتقاد پیدا کند که: اخلاص موجب باز شدن چشم و گوش دل است، و به شاگردانش تأکید می‌کرد: «اگر کسی برای خدا کار کند چشم و گوش قلب او باز می‌‌شود.»

محمدی ری شهری، کیمیای محبت

Tebyan

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.