ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
علامه طباطبایی: کاش من هم یک «مرثیه خوان» بودم!
علامه طباطبایی (ره)، روزی در یکی از مجالس روضه شرکت کرده بود. شخص حرّاف و لودهای که علامه را نمیشناخت در حضور ایشان شروع کرد به لودگی کردن و حرفهای بیربط زدن؛ و توجه نداشت این آقایی که حضور دارد حضرت علاّمه طباطبایی است؛ چرا که علامه، بسیار کم حرف بود و ظاهر بسیار معمولی و متعارفی داشت.
بعد از آنکه به آن شخص میگویند: آقا! حداقل امروز که حضرت علامه طباطبایی حضور دارند، مراعات کنید و در محضر ایشان مودّب باشید و درست صحبت کنید!
او میپرسد: حضرت علاّمه طباطبایی ایشان هستند؟
میگویند: بله.
بعد آن بنده خدا می گوید: من خیال کردم ایشان مرثیهخوان است. فکر نمیکردم، علامه طباطبایی، ایشان باشند.
علامه با شنیدن این سخن میفرمایند: «ای کاش من مرثیهخوان حضرت سیدالشهدا علیهالسلام بودم! من حاضرم همه این سالیانی را که مشغول درس و تالیف و فعالیتهای علمی بودهام بدهم و ثواب یک جلسه مرثیهخوانی ابا عبدالله الحسین را به من بدهند».
عرفان علامه طباطبایی،تالیف آیت الله حسن رمضانی
Allametabatabaei