بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

مادر

مادر

مادر کودکش را شیر میدهد

و کودک از نور چشم مادر خواندن و نوشتن می آموزد

وقتی کمی بزرگتر شد کیف مادر را خالی میکند

تا بسته ای سیگاری بخرد

بر استخوانهای لاغر و کم خون مادر راه میرود

تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود

وقتی برای خودش مردی شد

پا روی پا می اندازد

و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران

کنفرانس مطبوعاتی ترتیب میدهد و میگوید:

" عقل زن کامل نیست"

و به افتخار این سخن

مگس ها و گارسون ها کف طولانی می زنند....

سعاد_الصباح /شاعر کویتی

nargesiiiaaa

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.