ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
امام سجاد (ع) پس از جریان دلخراش و دلسوز عاشورا، بیش از حد بى تابى و گریه مى نمود.
روزى یکى از دوستان حضرت اظهار داشت یا بن رسول الله، شما با این وضعیت و حالتى که دارید خود را از بین مى برید، آیا این گریه و اندوه پایان نمى یابد؟
امام سجاد (ع) ضمن این که مشغول راز و نیاز به درگاه خداوند متعال بود، سر خود را بلند نمود و فرمود واى به حال تو، چه خبر دارى که چه شده است؟
پیغمبر خدا، حضرت یعقوب (ع) در فراق فرزندش حضرت یوسف (ع) آنقدر گریه کرد و نالید که چشمان خود را از دست داد، با این که فقط فرزندش را گم کرده بود؛ و لیکن من خودم شاهد بودم که پدرم را به همراه اصحابش چگونه و با چه وضعى به شهادت رساندند.
منابع:
1. مستدرک الوسائل، جلد 2، صفحه 466
2. کامل الزیارات، صفحه 107
اینجامعراج شهداست