بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

مینویسم به عشق مادر،،،،

مینویسم به عشق مادر،،،،

پا به پای غم من پیر شد و حرف نزد...!!!

داغ دید از من و تبخیر شد و حرف نزد...!!!

شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب.!!!

شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد.!!!

غصه میخورد که من حال خرابی دارم...!!!

از همین غصه ی من سیر شد و حرف نزد!!!

وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند!!!

خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد!!!

صورت پر شده از چین و چروکش یعنی!!!

مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد !!!

KHORASANBANO

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.