بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

صبح دیروز زمین لرزید!

صبح دیروز زمین لرزید!

لرزشی که همه را از خواب گرم و رختخواب نرم بلند کرد

و همه از ترس جان دادن میان آهن و خاک و آوار، با تمام وجود از چهاردیواری که خود ساخته بودند فرار کردند...

ای کاش...

ای کاش دل ها هم بلرزد!

لرزشی که همه را از خواب غفلت بیدار کند...

لرزشی که بگوید: دیگر بس است این همه آلودگی

لرزشی که بگوید: این دنیا آن قدر ارزش ندارد که بخاطرش دل دیگری را می شکنی... دروغ می گویی، غیبت می کنی، به هر دلیلی به دیگری که همجنس شماست تهمت میزنی، به خاطرش خیانت می کنی و ...

و این دنیا بخدا ارزش ندارد که بخاطرش دل امام زمانت(عج) را می شکنی

و شاید زلزله آمد تا بگوید ای مردم چگونه می توانید بخوابید در حالی که امام شما غریب و گریان است؟

حرف آخر: ای کاش از ترس از دست دادن امام زمانمان(عج)، از زیر آوار لذت و غفلت به سوی ایشان فرار کنیم.

اللهم عجل لولیک الفرج به حق زینب کبری سلام الله علیها

خانم محمدی ازمشهد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.