بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

(برگ_سبز ) کلاه سرتان نرود!

برگ_سبز

کلاه سرتان نرود!

روزی عده‌ای از بازاریان به دیدن علامه شیخ محمدتقی شوشتری (ره) رفتند. از وضعیت بازار، احکام خرید و فروش، معاملات حلال و حرام، احکام قرض و وام سخن گفتند. ایشان با حوصله به سؤالات حاضرین جواب می‌دادند.

در آخر که حضار می‌خواستند مجلس را ترک کنند از شیخ خواستند که با جمله‌ای آن‌ها را راهنمایی کند. آقا فرمودند: حواستان جمع باشد روستاییانی که به شهر برای خرید و فروش می‌آیند سرتان کلاه نگذارند!

چند نفری از بازاریان از شگردهای خاص خودشان گفتند که چگونه اجناس روستاییان را ارزان می‌خرند و کالاهای خود را چند برابر به آن‌ها می‌فروشند!

شیخ بعد از سکوتی کوتاه فرمود: همین نکته مورد نظر من است، شما به خیال خودتان سر آن‌ها کلاه می‌گذارید، در حالی که این نوع معاملات حرام است و شما در جهان آخرت بار این گناهان را به دوش خواهید کشید و حسنات شما به قیمت اندک ضایع می‌شود

آن زمان می‌فهمید که در اصل کلاه بر سر شما رفته است، اما دیگر دیر شده و پشیمانی سودی نخواهد بخشید!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.