بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

خسته تر از صدای من، ....

خسته تر از صدای من، گریه ی بی صدای تو

حیف که مانده پیش من، خاطره ات به جای تو

رفتی و آشنای تو، بی تو غریب ماندو بس

قلب شکسته ام، ولی پاک و نجیب مانده و بس

طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن

قلب مرا ستاره کن، دل به ستاره ها بزن

راوی آوارگی ام، راه به خانه ام بده

یک سره فتح می شود، با تو اگر خطر کنم

سایه ی عشق می شوم، با تو اگر سفر کنم

شب شکن صد آینه!! باشب من چه می کنی؟

این همه نور داری و صحبت سایه می کنی

وقت غروب آرزو، بهت مرا نظاره کن

با تو طلوع می کنم ولوله ای دوباره کن

با تو چه فرق می کند زنده و مرده بودنم

کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم

capitan_mirzaee

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.