بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

شبی حداقل یک_دقیقه_کتاب بخوانیم

شبی حداقل یک_دقیقه_کتاب  بخوانیم

بچه که بودم، خیال می‌کردم همه چیز مال من است. دنیا را آفریده‌اند که من سرگرم باشم. آسمان، زمین، پدر، مادر، درخت‌ها، اسب‌ها، کالسکه‌ها و حتی آن گنجشک‌ها برای سرگرمیِ من به وجود آمده‌اند.

بعدها یکی‌یکی همه را ازم گرفتند.

برگرفته از کتاب «سال بلوا»

نوشته عباس معروفی

zendegisalam

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.