بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

خیلی زیبا

خیلی زیبا

کارت بانکیم رو به فروشنده دادم و باخیال راحت منتظر شدم تا کارت بکشه ، ولى در کمال تعجب ، دستگاه پیام داد :

"موجودى کافى نمیباشد! " امکان نداشت ، خودم

می دونستم  که اقلا سه برابر مبلغى که خرید کردم در کارتم پول دارم.

 با بیحوصلگى از فروشنده خواستم که دوباره کارت بکشه و این بار پیام آمد:

"رمز نا معتبر است"

این بار فروشنده با بیحوصلگى گفت:

آقا لطفا نقداً پرداخت کنید ، پول نقد همراهتون هست؟

فکر کنم کارتتون رو پیش موبایلتون گذاشتین کلاً سوخته

در راه برگشت به خانه مرتب این جمله ى فروشنده در سرم صدا میکرد...

"پول نقد همراهتون هست"؟

خدایا !!

ما در کارت اعمالمان کارهاى بسیارى داریم که به امید آنها هستیم مثلا عبادت هایى که کردیم ، دستگیرى ها و انفاق هایى که انجام دادیم و

نکند در روز حساب و کتاب بگویند موجودى کافى نیست ، ما متعجبانه بگوییم :

مگر میشود ؟ این همه اعمالى که فکر می کردیم نیک هستند و انجام دادیم چى شد؟؟؟؟

و بگویند:

 اعمالتان را در کنار چیزهایى قرار دادید که کلاً سوخت و از بین رفت ...

کنار

«بخل»

 کنار «حسد» ،

 کنار « ریا» ،

 کنار «بى اعتمادى به خدا »، کنار «دنیا دوستى»  و .....

نکند از ما بپرسند:

 نقد با خودت چه آورده اى ؟ و ما کیسه مان تهى باشد ، دستمان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.