بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

با دلى خون و چشمى گریان

با دلى خون و چشمى گریان

براى شهید محمدحسین حدادیان

ز میدان دسته ى گل، آه اما پرپر آوردند

کجایى حضرت لیلا؟ على اکبر آوردند

شنیدند این جوان اهل بکا در روضه ها بوده ست

چنان او را زدند آرى که شورش را درآوردند

هنوز این انقلاب سرخ، خون دارد جنون دارد

بگو چشم حسودان کور! مردم مجمر آوردند

براى پیشواز او به باران هم نیازى نیست

تمام مادران امروز چشمان تَر آوردند

کسانى که مردد بین تشکیک و یقین بودند

نظر کردند تا بر چهره او، باور آوردند

شهیدان یک یه یک بودند گویا زیر تابوتش

به قسمى آمدند از راه، انگارى سر آوردند

جوانان بنى هاشم بیایید از حرم بیرون

على اکبر ما را به سوى چیذر آوردند

پیمان_طالبى

«دکترسلام»:

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.