بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

از قطر، چین، کلمبیا، ژاپن

از قطر، چین، کلمبیا، ژاپن

یا که از گینه، گامبیا، گابن

بسته بسته، سبد سبد، تن تن

با تریلی و کشتی و واگن

با تمام تلاش وارد کن

فکر چیزی نباش، وارد کن

دور هم با عیال و مامان و

دختر و خواهر و پدر جان و...

برو خارج بگرد آسان و

فقط اجناس مفت و ارزان و

بنجل و آش و لاش وارد کن

فکر چیزی نباش، وارد کن

چین که در اقتصاد غوغا کرد

چیزها توی پاچه ما کرد

هرچه را داشت توی آن، جا کرد

گشت و چیز جدید پیدا کرد

گفت: ها، ایناهاش، وارد کن

فکر چیزی نباش، وارد کن

ای امید همه، جناب مدیر

ای مدیر همیشه با تدبیر

هست تولید، کار سخت و خطیر

به تهِ دیگ خورده این کفگیر

لوبیا، لپه، ماش، وارد کن

فکر چیزی نباش، وارد کن

بس که این شعر وارداتی شد

باز دارای مشکلاتی شد

با سیاست دوباره قاطی شد

هر زمان هم تظاهراتی شد

عامل اغتشاش وارد کن

فکر چیزی نباش، وارد کن

گفت واردکننده‌ای خوشگل:

هست قاچاق چاره مشکل

پس بشو مثل آدم عاقل

بی‌خیال صنایع داخل

با بریز و بپاش وارد کن

فکر چیزی نباش وارد کن

شعر من هست توی این دفتر

مثل یاسین به گوش حضرت خر

آه، واردکننده در کشور

کار خود را که می‌کنی آخر

پس اقلا یواش، وارد کن

فکر چیزی نباش، وارد کن

این که مردم چقدر ناچارند

یا که اصلا چه مشکلی دارند

این که زیر فشار بازارند

کارگرها اگر که بیکارند

فکر چیزی نباش، وارد کن

فکر چیزی نباش، وارد کن

محمدحسین مهدویان

وطنز |

vatanz_ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.