بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

مادرها ، به وقتش بچه ها را از شیر می گیرند،

مادرها ، به وقتش بچه ها را

از شیر می گیرند،

ولی بچه ها مثل ابر بهار

اشک می ریزند،

مادرها اما هیچ اعتنایی نمی کنند،

بیچاره بچه ها خبر ندارند

که این مادر های مهربان

می خواهند برابر شان سفره هایی

از غذا پهن کنند.

ای خوشا به حال آنها که

گرفتن های خدا را از این دست بدانند.

ای خوشا به احوال آنها که بدانند

اگر خدا چیزی را از آدمی می گیرد،

نمی گیرد جز انکه می خواهد بهتر و

بیشترش را بدهد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.