بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

خراب دولت آنم که نگذارد در آید بوش

خراب دولت آنم که نگذارد در آید بوش

که با  هر گند نو بر گند کهنه می نهد سر پوش

به هر انگشت در هر آستینش خفته صد سیفون

که فوری می کشد سیفونش را ، یک آب هم بر روش

اگر آرد ز عثمانی دو کشتی کود انسانی

الا ای تپه های خاک پاکم وا کنید آغوش

سلوک ویژه خواری را مقاماتی ست پیچیده ؟!

که افشا کردنش ذهن شما را  می کند مغشوش

برادرهای ایمانی فقط یک شمه از آنرا

اگر رو کردم  انصافا ، سریعا بگذرید از روش

در این مسلک مقام فقر را دریابد آن رندی

که چاه نفت را بالا کشد،  لاجرعه چون دمنوش

تصور کن اگر حتی تصور کردنش سخت است

که در آید صدای داریوش از سی دی گوگوش

خش افتاده ست بر اعصاب ما از یاوه گویی ها

که طبل وعده های پوچ و خالی می خراشد گوش

اگر که شیر ، در علم لغت دارد سه تا معنا

نمی یابم چرا پس من سه تا معنا برای موش

الا ای واضعان لفظ و معنا خواهشم این است

که دست و پا کنید اینک دو تا معنا برای موش

یکی آن گرگ خوش خنده که می پوشد لباس میش

یکی هم آن خر گاوی که هی رم می کند یابوش

نمی دانم چه باید کرد دیوی درونم را :

که می گوید وطن خالی ست از مشتی وطن نفروش!

بس است این نا امیدی، شاعر مزدور امیدت کو؟!

خفه لطفن ، پلیز شات آپ ، اُسکت ، زر نزن ،  خاموش...

سید جواد میرصفی

وطنز پایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz_ir

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.