بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

امام حسن مجتبی(ع)

امام حسن مجتبی(ع)

«بعد از امضای قرارداد صلح با معاویه برخی از شیعیان ناآگاه به خدمت امام حسن مجتبی علیه‌السلام رسیده، او را برای پذیرش صلح سرزنش کردند. امام حسن علیه‌السلام فرمود:شما نمی دانید که من برای شما چه کرده ام؟! به خدا سوگند آنچه من انجام داده ام برای شما از تمام این جهان سودمندتر است. مگر نمی دانید که من امام شما هستم؟! اطاعت من بر همه ی شما واجب است، و به صریح فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه و آله، یکی از دو سروران جوانان بهشتی هستم. مگر نمی دانید که هنگامی که حضرت خضر علیه‌السلام کشتی را سوراخ کرد و جوانی را کشت و دیوار را تجدید بنا کرد حضرت موسی خشمگین شد؛ زیرا سبب و حکمت آنها را نمی دانست، ولی کارهای حضرت خضر در نزد خدا صحیح و بی اشکال بود. مگر نمی دانید که هر یک از ما بر گردنش بیعت طاغوت زمانش خواهد بود به جز قائم ما که حضرت عیسی در پشت سر او نماز می خواند و خدای تبارک و تعالی ولادتش را مخفی نگه می دارد و خودش را در پشت پرده ی غیبت نهان می سازد تا به هنگام ظهور، بیعت احدی در گردن او نباشد».

اعلام الوری/ ص401

نسیم وحی

nasimevahy

اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.