بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

(چراغ_هدایت) حال همسایه

چراغ_هدایت

حال همسایه

سال به دوازده ماه به همسایه سلام هم نمی‌کند، چه برسد به رسیدگی.

سیدمهدی بحرالعلوم شاگردش، سیدجواد، را احضار کرده بود. حسابی با او دعوا کرد که چرا از حال همسایه‌اش خبری ندارد؛ خانواده‌ای که یک هفته با خرمای نسیه سر کرده‌اند و آن شب دیگر نسیه هم به آنان نداده بودند. سیدجواد باناراحتی اظهار بی‌خبری کرد: «اگر می‌دانستم، رسیدگی می‌کردم استاد.» بحرالعلوم شاگرد را عتاب کرد: «اگر می‌دانستی و رسیدگی نمی‌کردی که مسلمان نبودی، یهودی بودی!»

پیش‌خدمت بحرالعلوم همراه سیدجواد غذاها و مبلغی پول را تا خانه همسایه آورد. همسایه از طعم غذا دستش آمد این غذا عربی نیست. با پرس‌وجو متوجه شد سیدمهدی بحرالعلوم، که اصلاً ایرانی بود، از حالش خبر شده و این‌ها را فرستاده، در حالی که رازش را به کسی نگفته بود.  خدا می‌داند سید از کجا اوضاع‌شان را فهمیده، اما ما چقدر هوای همسایه را داریم؟

وَ التّعاهُدُ لِلجیرانِ مِنَ الفُقَراءِ

امام باقر سلام‌الله‌علیه: (از نشانه‌های پیروان ما) رسیدگی به همسایگان نیازمند است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.