بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

دستم را «قلم می کنم!» و «قلمم» را از دست نمی گذارم.

http://uupload.ir/files/c7y1_%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%85.jpg

دستم را «قلم می کنم!» و «قلمم» را از دست نمی گذارم.

چشم هایم را کور می کنم،

گوش هایم را کر می کنم،

پاهایم را می شکنم،

انگشتانم را بند بند می برم،

سینه ام را می شکافم،

قلبم را می کُشم،

حتی زبانم را می بُرّم و لبم را می دوزم ...

اما «قلمم» را به «بیگانه» نمی دهم.

به جان «او» سوگند که جانم را فدایش می کنم،

اسماعیلم را قربانی اش می کنم،

به خونِ سیاه او سوگند که در «غدیرِ خونِ سرخم» غوطه می خوردم ...

قلم «توتِمِ» من است،

امانت روح القُدُس است،

ودیعۀ مریمِ پاک است...

در وفای او، اسیر «قیصر» نمی شوم،

زرخریدِ «یهود» نمی شوم،

تسلیم «فِرّیسیان» نمی شوم.

بگذار بر قامت بلند و راستین و استوار قلمم به صلیبم کشند، به چهارمیخم کوبند،

تا «او» که استوانۀ حیاتم بوده است، صلیب مرگم شود،

شاهد رسالتم گردد،

گواهِ شهادتم باشد،

تا خدا ببینید که به «نامجوئی» بر قلمی بالا نرفته ام،

تا خَلق بداند که به «کامجوئی» بر سفرۀ گوشتِ حرامِ «توتِم» ننشسته ام،

تا «زور» بداند، «زر» بداند و «تزویر» بداند که «امانت خدا» را فرعونیان نمی توانند از من گرفت،

«ودیعۀ عشق» را «قارونیان» نمی توانند از من خرید،

و «یادگار رسالت» را «بَلعمیان» نمی توانند از من ربود...

قلم «زبان خدا»ست،

قلم «امانت آدم» است،

قلم «ودیعۀ عشق» است ...

(دکتر شریعتی، مجموعه آثار 13 -«هبوط در کویر»-، بخش «توتِم پرسیتی»، ص 612)

 شرح برخی از واژگان:

- توتِم = یک حیوان یا یک شئ که «روح و جَدّ مشترک» قبایل بدوی به حساب می آمده و معتقد بودند در همۀ افراد قبیله وجود دارد و مشترک است و آن را می پرستیده و خود را با آرایش و پَر و رنگ و ... به شکل او در می آورند...

- روح القدس = جبرئیل، فرشتۀ وحی، «روح مقدّس و پاک» که منبعِ الهام بخش بزرگى براى انبیاء بوده.

- قیصر = لقب امپراطوران (ظالم) روم

- فرّیسیان = یک فرقه سیاسی یهودی که در سال 160 قبل از میلاد پدید آمدند و در برهه هایی از تاریخ دچار افت شدید اخلاقی گردیدند. در کتاب «تلمود» یهودیان، برخی از گنانان آنان اینگونه ذکر شده: تظاهر به دینداری، فروتنیِ دروغین و زُهدِ  بیش از اندازه. حضرت مسیح بارها آنان را به خاطر ریاکاری‌شان مورد توبیخ قرار داده. مثلا در باب 23انجیل متی بارها این گروه را ریاکار و فریبکار می‌خواند:

"وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که درِ ملکوت آسمان را به روی مردم می‌بندید، زیرا خود داخل نمی‌شوید و داخل شوندگان را از دخول مانع می‌شوید. وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار..."

- قارونیان = قارون از قوم و از خویشان موسی (ع) بود. و در ابتدا مردی صالح و باتقوا بود؛ ولی چون مدّت توقف بنی‌اسرائیل و سرگردانی آن‌ها در «تیه» به ‌طول انجامید، از قوم کناره گرفت و به صنعت کیمیاگری و طلاسازی پرداخت و ثروت بی‌شمار و گنجینه‌هایی از طلا برای خود ذخیره کرد که او را به سرکشی و تکبّر کشانید و به مؤمنان به نظر حقارت می‌نگریست.

نهایتا خداوند در مقابلِ سرکشی ها و طغیانهایش او و تمام گنجینه‌هایش را به زمین فرو برد و به عذاب ابدی گرفتارش نمود.

- بلعمیان = «بَلعمِ باعور» عالِم معروف بنی اسرائیل که او را «دانندۀ اسم اعظم خداوند» دانسته‌اند. او از این دانش خود سوء استفاده کرد و با حضرت موسی (ع) و پیروانش درافتاد و به عذاب الهی گرفتار آمد ...

- خامه = قلم

- ذوالفقار = شمشیر معروف امام علی (ع) که نماد شجاعت و قدرت اوست. از آنجا که این شمشیر پستی و بلندی‌هایی مانند ستون فقرات داشت، آن را ذوالفقار نامیده اند.

خودِ دکتر شریعتی (آرمان)]

Khode_Shariati

http://uupload.ir/files/sha8_

تراش_از_ذوالفقار.jpg

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.