بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

شکر که فرزند گیلانیم.

شکر که فرزند گیلانیم.

تازمانیکه نعمتی داریم قدرش را ندانسته و فکر میکنیم این سهمی از دارایی ماست و همیشگی هم هست! اما با اندک فاصله گرفتن از آنها یا از دست دادن بخشی از آن به جمله معروف سعدی میرسیم: قدر نعمت آنکس داند که به بلایی گرفتار آید.

خشکی و کم آبی در اوایل بهار و انعکاس تصاویر زمینهای خشک و تَرَک گرفته، وحشت بزرگی در دل و جان کشاورزان انداخت، طوریکه  میشنیدیم امسال زمینهای امیرکیاسر و لسکوکلایه و سالکده آب ندارند و برنج هم نمیتوانند بکارند.

خشکی سپیدرود آنقدر زیاد بود که صیادان هم از برکت دریا و رودخانه بی نصیب و بدهکار ماندند. اما بحمدالله ورق برگشت و با تدبیری که مسئولان دلسوز داشتند، آب به سپیدرود سرازیر شده و رودخانه و بیجارها سیراب شدند.

اکنون که به پایان اردیبهشت نزدیک میشویم پشت سدّ منجیل را پرآب و سپیدرود را خروشان میبینیم. البته سپیدرود هیبت خود را تا سد سنگر مقتدرانه نشان داده و مسیر بعداز آن از خروشش کاسته شده.

از فرماندار محترم و از رئیس محترم جهاد کشاورزی، ریاست سازمان آب شهرستان و تمام عزیزانی که تلاش کردند شهرستان ما خشکسالی را تجربه نکنند بسیار سپاسگزاریم. تدبیرشان اینبار نیز جواب داد و کشاورزان را امیدواز کرد.

  فرشته پیشقدم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.