بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

گویند ابلیس

گویند ابلیس

زمانی نزد فرعون آمد در حالیکه فرعون خوشه ای انگور در دست داشت و می خورد،

 ابلیس به او گفت: آیا کسی می تواند این خوشه انگور را به مروارید خوش آب و رنگ مبدل سازد؟

فرعون گفت: نه.

ابلیس با شیوه مخصوص خودش (جادوگری و سحر) آن خوشه انگور را به دانه های مروارید تبدیل کرد.

پس فرعون تعجب کرد و گفت: آفرین بر تو که استاد و ماهری

ابلیس سیلی ای بر گردن او زد و گفت: مرا با این استادی به بندگی قبول نکردند، تو با این حماقت چگونه ادعای خدایی می کنی؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.