ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
حاضرم فرزند دیگر خود را هم فدای حضرت زینب (س) کنم
مادر شهید مدافع حرم «علی عظیمی»:
خداوند در زندگی چهار فرزند به من عطا کرد که سالهای قبل ۲ فرزند خود را از دست دادم و هنگامی که «علی» برای نخستینبار قضیه اعزام خود به سوریه را با من مطرح کرد، من در جواب گفتم: «طاقت دوری و از دست دادن فرزند دیگرم را ندارم»، علی در جواب گفت: «مادر من که لیاقت شهادت ندارم و اگر روزی شهادت نصیبم شد، به من افتخار کنید و در از دست دادن من ناراحت نباشید که انشاءلله حضرت زینب (س) به شما صبر میدهد».
وقتی ساک سفر علی را میبستم، از من خواست برایش دعا کنم و من به او گفتم: دعا میکنم مانند سردار «حاج قاسم سلیمانی» که خدمتگزار این نظام و ولایت است، شما هم به این نظام و رهبرت خدمت کنی و «علی» در جواب گفت: «من خاک کف پای سردار سلیمانی هم نیستم و نباید من را با ایشان مقایسه کنید».
در آخرین وداع، «علی» اصرار داشت که من را حلال کنید و طوری رفتار کرد که بفهماند که دل از من بکنید و یک نگرانی به من دست داد که حس کردم آخرین باری است که «علی» را میبینم.
من چشم انتظار «علی» هستم و اکنون یک سال است که از فرزندم خبری ندارم و دلم میخواهد حضرت زینب (س) پیکر «علی» را برای من بفرستد و من را از چشم انتظاری در بیاورد و من یکبار دیگر فرزند شهیدم را در آغوش بگیرم.
سپاه ایران
sepahiran313