ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
سخنی با آقازاده ی عزیز
نام تو کنار نام بابا
به به چه قشنگ و پر مسما
مردم! همه دست و جیغ و هورا
یکماه کنیم جشن برپا
کامل شده ای تو! ابن کامل!
گویا پدر تو بوده فاضل
یا در پی شادی و شکاری
یا در خم و پیچ زلف یاری
یا اینکه به دوش ما سواری
از فضل پدر دگر چه داری؟
خوردی تو زمین و کوه و ساحل
گویا پدر تو بوده فاضل
هر وعده چلو کباب خوردی
رویش دو سه پارچ آب خوردی
از سفره ی انقلاب خوردی
کم نه که تو بی حساب خوردی
این گونه شدی تو چاق و خوشگل
گویا پدر تو بوده فاضل
گفتند که دکترا گرفتی
یک نه که چهارتا گرفتی
از فضل پدر چه ها گرفتی
مسئول شدی و جا گرفتی
یکدفعه شدی ابوالمشاغل
گویا پدر تو بوده فاضل
دور و بر تو پر از هیاهو
بالشت تو بوده از پر قو
اینگونه شدی پسر تو پر رو
پایین تو بیا دمی ز یابو
ای منشأ صدهزار مشکل
قطعا پدر تو بوده فاضل
محمدرضا شکیبایی زارع
وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز
vatanz_ir