بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

ماجرای نجات یک عروسک از عروسی تلخ

ماجرای نجات یک عروسک از عروسی تلخ

نیره عابدین زاده،‌ معاون دادستان مشهد:

یک شهروند دلسوز و وظیفه شناس که از برگزاری مراسم این ازدواج خبر داشت، چندین بار با اورژانس اجتماعی۱۲۳ تماس گرفته و ادعا کرده بود که در این ازدواج دختری ۹ ساله قرار است به عقد فردی بزرگ سال درآید. در ادامه، اورژانس اجتماعی با من تماس گرفت و قرار شد بعد از تحقیقات محیطی و اطمینان از اینکه عروس کودک است، پلیس به تالار برگزاری مراسم برود.

برای جلوگیری از تشنج در جو عروسی، نمایندگان پلیس کلانتری با چند نفر از بزرگان در دفتر تالار ملاقات کردند و خواستار تعهد کتبی شدند. در این تعهد آمده بود که خانواده عروس و داماد اجازه ندهند این وصلت سر بگیرد و صبح فردا به دادستانی مراجعه کنند. آن شب عروسی به صورت نمادین برگزار شده و دختر نیز پس از اتمام مراسم نزد مادربزرگش رفت. با این حال، به این دلیل که خانواده ها صبح به دادستانی مراجعه نکردند، معاون دادستان حکمی قضایی برای تحویل دختر صادر کرد.

این دختر بسیار نحیف و لاغر بود و به گفته شاهدان خودش هم از ازدواج می ترسیده و گریه می کرده است. این کودک ۹  ساله پدر و مادر ندارد و با مادربزرگ خود زندگی می کند. خوشبختانه بعد از حکم دادستانی، این کودک به بهزیستی تحویل داده شد و صبح امروز قرار است با مشورت بهزیستی برای این پرونده تعیین تکلیف شود.

کودکان نمی توانند از خود دفاع کنند و مدام مورد ظلم قرار می گیرند. این اطرافیان اند که می توانند مشاهدات خود را با آگاهی کامل به بهزیستی، اورژانس اجتماعی یا دادستانی اعلام کنند

اجتماعی

ShahraraNews

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.