بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

آمدی امشب سراغی از منِ تنها بگیری

آمدی امشب سراغی از منِ تنها بگیری

مرحبا ای غم،بیا تا در دل من جا بگیری

آمدی تا تکیه‌ها را تک‌‌به‌تک حیران بگردی

عاقبت در کلبۀ احزانِ من مأوا بگیری

آمدی تا دست در دستم نهی و همره من

تا سحر با چشمِ گریان ذکر «یامولا»بگیری

آمدی تا با دل تفدیده و لبهای عطشان

یاد صحرایی کنی؛ از چشم من دریا بگیری

آمدی تا همچو آهِ سوزناکِ شعر «نیّر»

یک شرر سر برکنی، در خرمن دنیا بگیری

ناگهان در لوح جانم طرحی از غربت نگاری

داغ اگر کم داشتی، از  «عصر عاشورا» بگیری

«یا علی» گفتی که برخیزی،نرو ای غم خدا را

«یا حسین»ی گو مگر در سینۀ من پا بگیری

با غم فرزند زهرا(س) داده ای صیقل دلم را

اجر خود را روز حشر از حضرت زهرا(س) بگیری

نوحه سر کن ای غم،  امشب ماتم  اهل حرم را

یاد اصغر(ع) کن، بسوزان بند-بندِ «محتشم» را

سعید_سلیمان_پور

تصویر: قطعه ترکیبی  (مرحبا ای غم بیا تا در دل من جا بگیری)

با قلم شش دانگ، اثر شاعر و هنرمند عزیز

جناب حسین رضوی فرد است.

bolfozool

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.