بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

اشتباه پزشکی که ۳ بچه را بی مادر کرد

اشتباه پزشکی که ۳ بچه را بی مادر کرد

٣سال از زندگی مشترک من و همسرم گذشته بود که متوجه شدیم بچه دار نمی شویم. برخی از پزشکان می گفتند این امر محقق نمی شود، اما برخی دیگر معتقد بودند که با درمان می توانیم صاحب فرزند شویم.

بعد از هر میهمانی که به خانه می آمدیم، همسرم افسرده می شد و چند روزی یک گوشه اتاق می نشست و اشک می ریخت. او در مقابل چشمانم مثل یک شمع روز به روز آب می شد و کاری هم از دستم بر نمی آمد تا اینکه سرانجام تصمیم گرفتیم که برای درمان ناباروری مان اقدام کنیم.

چند ماه گذشت و کار درمانی را زیر نظر یکی از پزشکان متخصص شروع کردیم تا اینکه علائم بارداری در همسرم پدیدار شد و طی انجام آزمایشات پزشکی متوجه شدیم او سه قلو باردار است.

هر دو داشتیم از خوشحالی پر در می آوردیم. روزها می گذشت و ما به روز موعود نزدیک می شدیم تا اینکه در هفته سی و پنجم بارداری، همسرم دچار درد شدیدی شد و من هم بلافاصله موضوع را به اورژانس اطلاع دادم. او را به یکی از بیمارستان های دولتی مشهد منتقل کردیم تا اینکه طبق تشخیص پزشک معالجش تحت عمل سزارین قرار گرفت.

بعد از زایمان، حال همسرم به شدت وخیم شد و برای همین چند مرتبه دیگر تحت عمل جراحی قرار گرفت. متأسفانه بعد از عمل سوم کادر درمانی بیمارستان گفتند که حالش مساعد نیست و باید به آی.سی.یو منتقل شود. همسرم بر روی تخت با مرگ دست و پنجه نرم می کرد و من نیز با مشاهده او مثل شمع آب می شدم.

بعد از آخرین عمل جراحی، رفتم و دیدم که همسرم مثل فرشته ها خوابیده. می خواستم من هم همراه با او بمیرم. من و ماندم با ۳ بچه بی مادر...

شرح این حادثه و ماجرای خطای پزشک معالج را در لینک زیر بخوانید

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.