بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

شب.هشتم.محرم

شب.هشتم.محرم

حضرت.علی.اکبر

چقدر پشت سرت نغمه ی یا رب کردم

روز ها را به تماشای قدت شب کردم

به قد و قامت و قد قامت زیبات قسم

عدّه ای را به اذان تو مقرّب کردم

هر زمانی که سوار آمدی از راه علی

من تماشای نبی بر روی مرکب کردم

از لبت آتش هجران به زبانم افتاد

دور تر می شدی آنقدر که من تب کردم

حرم از طرز وداع تو اسارت فهمید

گریه ها بود که بر غربت زینب کردم

هرچه  کردم دگر انگار پیمبر نشدی

در عبا جسم تو را هر چه مرتب کردم

فردوس ماست تا به ابد روضه الحسین

تنها بهشت اهل ولا ، کربلای توست

نسیم وحی

nasimevahy

اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.