بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

« روزهای_لعنتی_عراقی_ها»

« روزهای_لعنتی_عراقی_ها»

 در ۳۱ شهریور۵۹ چه گذشت...؟

در ۳۱ شهریور ۵۹ ، صدام  با ۱۲ لشکر زرهی و پیاده و سه تیپ مستقل و با برخورداری از یگان‌های هوایی به خاک ایران تجاوز کرد. استعداد نیروهای عمل‌کننده صدام حسین در آن زمان حدود ۳۰ هزار افسر نیروی هوایی و حدود ۱۲۰ هزار نیروی نظامی زمینی ماهر  بود.

آنان در این روز عمدتا از ارتفاعات شمال غرب خوزستان و محورهای شلمچه، چذابه، کوشک، جفیر، فکه و طلائیه وارد خاک ایران شدند که شامل لشکرهای ۷ ، ۱۱در قالب سپاه یکم و لشکرهای ۱، ۳، ۵، ۹ ، ۱۰و تیپ‌های مستقل ۳۱ ، ۳۳ در قالب سپاه سوم و گارد ویژه ریاست جمهوری بودند.

ارتش عراق همزمان با استفاده از لشکرهای ۲، ۴ و ۸ پیاده و ۶ و ۱۲ زرهی در قالب سپاه دوم با عبور از ارتفاعات استان‌های کرمانشاه و ایلام و با هدف تصرف سرپل ذهاب و گیلان غرب و ارتفاعات حساس این منطقه وارد ایران شدند. در آن زمان استان خوزستان در حالی مورد هجوم هم‌زمان سپاه‌های اول و سوم عراق یعنی حدود ۷۹ هزار نیروی نظامی ورزیده عراق قرار گرفت که تنها لشکر مستقر در خوزستان (لشکر ۹۲ زرهی) با ۲۰ درصد استعداد درمقابل آن قرار داشت و سپاه و بسیج هم که در حال مبارزه با ضدانقلاب در استان‌های شمالی و شمال غربی کشور بودند.

باید گفت صدام حق داشت براساس محاسبه مادی بگوید من تا یک هفته دیگر کار خوزستان را تمام می‌کنم و میوه آن را در تهران و مذاکرات سیاسی می‌چینم. اما همین ۲۰۰۰ نفر و نیروهایی که از استان‌های دیگر به آنان پیوستند، چنان کار را براین ۷۹ هزار نیرو تنگ کردند که ورود نیروهای نظامی عراق به خرمشهر ۳۴ روز به طول انجامید و البته تنها ۱۹ماه بعد از آن نیز خرمشهر با عملیات بزرگ بیت‌المقدس آزاد گردید و این درحالی بود که دشمن در جریان آزادی خرمشهر به اندازه دو لشکر (۱۹ هزار نفر) اسیر داد

آنچه در حدفاصل سوم آبان ۵۹ - روز اشغال خرمشهر - تا سوم خرداد ۶۱ روز آزادی خرمشهر بر ارتش متجاوز رفت چنان بود که فرماندهان ارشد عراقی نظیر «وفیق السامرایی» آن را «روزهای لعنتی» لقب دادند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.