بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

مناجات_رمضان....

مناجات_رمضان....

آنکه باشد  صاحب  ارض و سما

خالق  لوح و قلم  یعنی  خدا

حاضر  و ناظر، نشانش  در جهان

او بود  آگه  بر اعمال  نهان

بین کوهها  گل  به سختی  سر زند

ذکر او باشد  هو الله  و احد

تو  که باشی  بی دلیل و انتها

در دو عالم  انتهایت منتها

گر  ببینی  هر  بزرگی  ای بشر

نام او مخلوق  باشد  در گذر

اکبر  من کل  شی نام او

تا ابد،  الله و اکبر را  بگو

کی  بگنجد  آب دریا در  سبو

او خدا،  مافوق  ادراکست  او

جلوه ای  بنمود  شده  عالم پدید

با نگاهش  قوم آدم  آفرید

از خدا  دلسوزتر  نبود  یقین

بر درش  بنهاده ام  شبها  جبین

نیمه شب  اشکم  بود سرمایه ام

بر در درگاه  او بی  مایه ام

کرده ای  عفوم  پناهم  داده ای

برگ عفوی  بر گناهم داده ای

ای کریم و ای رحیم  و ای غفور

کی ز  درگاهت  شوم  یک لحظه دور

گر گنهکارم بدم  منکر  نیم

کرده ام  بر جان  و بر دینم ستم

بر در کوی  تو  مولا بنده ام

من ز اعمالم ، ببین شرمنده ام

پیری آمد بر  سرم پروا گرفت

بر سر  عاجز  ببین معوا  گرفت

شاعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)

اللهم عجل لولیک الفرج

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.