ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
عزرائیل نزد مردی ثروتمند آمد تا جانش را بگیرد.
مرد، گریه و زاری کرد و مهلت خواست، اما عزرائیل نپذیرفت;
گفت: همه دارایی ام را بگیر و فقط یک روز به من مهلت بده.
باز هم فایده ای نداشت.
مرد گفت: پس فقط به اندازۀ نوشتن یک جمله به من وقت بده.
عزرائیل پذیرفت;
او نوشت:
من خواستم "" #یک_روز"" عمرم را 300 هزار دینار بخرم، اما نشد!!!
شما قدر عمرتان را بدانید، چون نه فروختنی است و نه خریدنی.