بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

روزی عده ای از چرچیل خواستند که سیاست را برای آنان تعریف کند.


https://s6.uupload.ir/files/%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C_%D8%B9%D8%AF%D9%87_%D8%A7%DB%8C_vd2n.jpg

روزی عده ای از چرچیل خواستند که سیاست را برای آنان تعریف کند. چرچیل از آنها خواست تا خروسی بیاورند. سپس دایره ای کشید و خروس را در آن انداخت و گفت خروس را بدون آنکه از دایره خارج شود بگیرید. هر چه تلاش کردند نتوانستند و خروس از دایره بیرون میرفت. آخر از چرچیل خواستند که این کار را خود انجام دهد.

چرچیل خروسی دیگر کنار خروس اول گذاشت و این دو شروع به جنگیدن کردند!

آنگاه چرچیل دو خروس را از گردن گرفت و بلند کرد ، و در پاسخ گفت این سیاست است. و آن همان سیاستیت که انگلستان قرن‌هاست از آن بهره میبرد ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.