اسلام شناسی
حفظ ارزش واحترام زن ازفواید حجاب اسلامی است
قبلا گفتیم که مردبه طورقطع ازنظرجسمانی برزن تفوق دارد از نظرمغز وفکرنیز تفوق مردلااقل قابلیت بحث است زن دراین دوجبهه دربرابرمردقدرت مقاومت ندارد ولی زن ازطریق عاطفی وقلبی همیشه تفوق خودرا برمردثابت کرده است حریم نگه داشتن زن میان خود و مردیکی ازوسایل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام خود دربرابرمرد ازآن استفاده کرده است اسلام زن راتشویق کرده است که ازاین وسیله استفاده کند اسلام مخصوصا تاکیدکرده است که زن هراندازه متین تر وبا وقارتر وعفیف ترحرکت کند وخودرا درمعرض نمایش برای مردنگذارد براحترامش افزوده می شودبعدا درتفسیرآیات سوره احزاب خواهیم دید که قرآن کریم پس از آن که توصیه می کند زنان خود رابپوشانندمیفرماید:(ذلک ادنی ان یعرفن فلایوذین) یعنی این کاربرای اینکه به عفاف شناخته شوند ومعلوم شودخود رادراختیارمردان قرارنمی دهند بهتراست ودرنتیجهدورباش وحشمت آنها مانع مزاحمت افرادسبک سرمی گردد
شهیدمطهری کتاب(مسئله حجاب)صفحات 76و87
پشت وانتی
* دانی که چرا راز نهان باتونگفتم؟طوطی صفتی طاقت اسرارنداری
* ازبس خوردم مرغ وپلو آخرشدم مارکوپولو
* گرپادشاه عالمی بازهم گدای مادری
چهل روزبرعهدخودوفادارباشیم
آخر ای دوست نخواهی پرسید
که دل از دوری رویت چه کشید؟
سوخت در آتش و خاکستـر شد
وعـده هـای تـو بـه دادش نـرسـید
آشپزی
دسرانبه
موادلازم
* ماست چکیده سه پیمانه
* پوره انبه یک پیمانه
* پودرقند به اندازه کافی
* پودرهل نصف قاشق چایخوری
* پسته نیم کوب برای تزیین
طرزتهیه
* تمامی مواد به جزپسته راباهم مخلوط کنید سپس روی آنرباکمی پسته تزیین کنیدوبگذارید به مدت یک ساعت دریخچال بماند
|
حضور در
کربلا
آیا در واقعه عاشورا امام باقر (ع)هم حضور داشت یا خیر؟
در حادثه عاشورا و مهمترین واقعه سال 61 هجری اکثر خاندان و اهل بیت امام حسین(ع)
حضور داشتند . چنانکه در منابع تاریخی آمده است که امام از مدینه همراه با خانواده
خود خارج شد و امام باقر (ع)هم جزء نزدیکترین افراد خاندان امام حسین (ع)بود و با
توجه به اینکه حضور پدر بزرگوارش، امام زین العابدین علی بن الحسین قطعی است، لذا
میتوان گفت اگر سال تولد امام باقر (ع)57 ق بوده باشد و حادثه عاشورا در سال 61
اتفاق افتاده بنابراین حضور امام باقر (ع)قطعی است و اگر سال 58 و 56 هم باشد(1)
در این صورت نیز حضور ایشان ازنظر تاریخی هیچ مانعی ندارد.(2)
یعقوبی از امام باقر(ع)نقل می کند که حضرت فرمود: هنگامی که جدم حسین-(ع)- به
شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت و آنچه در آن روز بر ما گذشت
هم را به یاد دارم.(3)
امام باقر ـ(ع)ـ از اتفاقات اسارت در شام و چگونگی برخورد با خاندان پیامبر چنین
یاد می کند: « ما را که دوازده کودک بودیم، در حالی که دستانمان را به گردنمان
بسته و علی بن الحسین (پدر امام باقر ـ(ع)ـ) در میانمان بود، وارد مجلس یزید
کردند.(4)
پاورقی:
1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، 1371، ج 46، ص 219 و مفید، محمد
بن نعمان، الارشاد، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ج 2، ص 158.
2. محمدمهدی حائری مازندرانی، معالی السبطین، دارالکتب، ج 2، ص 23.
3. ابن واضح یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا، ج2، ص320.
4. . نعمانی، شرح الاخبار،ج 3،ص 267.
این روزها بوی قفس دارد زمانه
اندوه
و غربت می وزد از هر کرانه
این
روزها دلتنگم دلتنگ شهیدان
کی
می رود از خاطر من یاد یاران
بعد
از شما بال و پرم از دست رفته
تا
آسمانها، معبرم از دست رفته
بعد
از شما هر لحظه بوی غم گرفته
در
این غروب بی کسی قلبم گرفت
رفتید
و ما ماندیم و دلتنگی و هجران
دنیای
جور و بی وفائی، رنج دوران
رفتید
و ما ماندیم و سیل امتحان ها
در
این غبار آلودی شک و گمان ها
دنیا
محل امتحان هایی خطیر است
یک
سو سقیفه آن سوی دیگر غدیر است
انگار
میدان بلا بر پاست هر روز
هنگامهی
کرب و بلا برپاست هر روز
باید
مسیر حق و باطل را جدا کرد
باید
به آقای شهیدان اقتدا کرد
آه
ای شهیدان جنگ تردید و یقین است
بعد
از شما بار گرانی بر زمین است
هیهات
اگر یاران، ولی تنها بماند
کوفه
شود ایران، علی تنها بماند
مقداد
و سلمان ها چه شد، کو آن همه یار
تنهاست
مولا! أین عمار؟! أین عمار؟!
کو
باکری و کاوه، کو چمران و همت
کو
آن همه شور و شکوه و عزم و غیرت
مهدی
زین الدین و خرازی ما کو
آوینی
و صیاد شیرازی ما کو
«هیهات
منا الذله» آوای لب ماست
در
راه عزت، سر سپردن مذهب ماست
باید
دوباره این زمین را کربلا کرد
باید
به آقای شهیدان اقتدا کرد
باید
برای عزّت اسلام جان داد
در
راه احیای شرف باید جوان داد
امشب
نوای ناله هایم خیزرانی است
امشب
دلم آشفتهی داغ جوانی است
امشب
برایم روضهی پرپر بخوانید
از
قد و بالای علی اکبر بخوانید
خم
کرد داغش قامت هفت آسمان را
می
برد از قلب حرم صبر و توان را
در
موج خیز تیر و نیزه ماه می رفت
سوی
منای خون ذبیح الله می رفت
آن
کینه های حیدری تا پا گرفتند
در
معرکه یکباره دورش را گرفتند
شمشیرها
گرم طواف پیکر او
سر
نیزه های تشنه کام و حنجر او
ماه
حرم، روی به خون خفته! خدایا
در
دست قاتل زلف آشفته! خدایا
در
خون تپیده سورهی یاسین و طاها
قرآن
بابا آیه آیه، ارباً اربا
فریاد
غربت در تمام دشت پیچید
آه
ای جوانان بنی هاشم بیاید
شاعر : یوسف رحیمی
ای درگهت حریم مناجات و راز من
الله من ،
پناه من ، ای کار ساز من
تنها و بی سپاهم و ، از غیر بی نیاز
چون سوی توست ، چشم امید و نیاز من
بهر حمایتم نکشم ناز هیچکس
تا رحمت تو ، میکشد از لطف ، ناز من
مسلم ، نکرد بیعت و ، با دشمنان نساخت
پیداست ، راه ورسم من از پیشتاز من
هانی ، بداد جان و ، به دشمن نداد دست
صد آفرین ، به همت این پاکباز من
این دشت کربلاست خدایا ، که رحمتت
در برگرفته ، این دل پر سوز و ساز من
در سینه ام که آتش سینای دیگری است
از شوق توست ، این همه سوز و گداز من
اینجاست ، اوج رتبة زینب ، که بارها
در خلوتم نشسته و ، بشنیده راز من
اینجا ، رسول و ، حیدر و زهرا و مجتبی
هستند خود شریک غم و ، همطراز من
با خون دل نوشته ام انشای عشق را
صد شکر اگر قبول کنی ، این فراز من
اینجا که انبیا نگرانند و مضطرب
زین شوق و ، یکه تازی بی احتراز من
ترسد خلیل از اینکه : بدا گردد این قضا
کامش روا نگشته ، دل عشقباز من
لرزد مسیح از اینکه : شهادت نیافته
بر آسمان رود بدنم ، در نماز من
یا رب عنایتی ، که درین امتحان عشق
غمهای عالم آمده خود پیشواز من
این عاشقان ، سپید و سیاه و بزرگ و خرد
قربانیم ، به درگهت ای دلنواز من
آوردم آنچه هدیه ، پذیرفتی از حسین
این است ، بر جمیع بشر ، امتیاز من
شد اوج نیزه جای من و ، گود قتلگاه
در راه توست ، جمله نشیب و فراز من
در کربلا و ، کوفه و ،دیرو، تنور و ، شام
مقصد توئی ، ازین ره دور و دراز من
در راه کربلا که گذرنامه لازم است
دیوان من ، (حسان) ، بود آنجا جواز من
نام شاعر:حبیب چایچیان
با
آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید