بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

کجایی گل نرگس کجایی؟

کجایی گل نرگس کجایی؟

دل عشق ترک خورد

گل زخم نمک خورد

زمین مرد

زمان برسردوشش غو واندوه به انبوه

فقط برد

زمین مرد

زمین مرد

خداوندگواه است

دلم چشم به راه است

ودرحسرت یک پلک نگاه است

ولی حیف نصیبم فقط آه است

وهمین آه خدایابرسدکاش بجایی

برسدکاش صدایم به صدایی...

عصراین جمعه دلگیر

وجودتوکناردل هربیدل آشفته شودحس

توکجایی گل نرگس؟

ارسالی ازسیدحمیدرضابرقعی

تاحالادقت کردین

تاحالادقت کردین

* تاحالادقت کردین وقتی نوبت وقت تون زیاده همه چیزچقدرمرتب وتندپیش میره ولی خدانکنه دیرت شده باشه که دنیاکن فیکون میشه تابرسی!

* تاحالادقت کردین وقتی میخوایم ازخیابون ردبشیم یه عالمه ماشین ازجاهای نامعلوم پیداشون میشه ولی وقتی قصد ردشدن نداریم خیابون خلوت خلوته؟!

* تاحالادقت کردین توی مترو یه نفرازیه دستفروش چیزی می خره ملت به چشم یه مجرم بهش نگاه می کنن؟من خودم چندوقته میخوام از اون لواشک بسته ای هابخرم اماازنگاه مردم می ترسم!

* تاحالادقت کردین همون نسلی که امیدداشتن پاک کن های دورنگ خودکارهم پاک می کنه همون هایی هستندکه سالهابعدبه امید دیدن لوگوی نوشابه رفتن روی پشت بوم؟!

آموزش گام به گام گیلکی:

آموزش گام به گام گیلکی:

معادل فارسی:

 (تی جانِ ره من بیمیییییرم)

یک گیلانی با شنیدن این جمله،نه تنها خراب رفاقت،بلکه به طور کلی از هست و نیست نابود رفاقت میشود،

بس خواهشن از استفاده بی مورد و بیش از اندازه این جمله اکیداً خوداری فرمائید،

اتفاق مهمی که جایش خالی است

السلام علیک یااباعبدالله

اتفاق مهمی که جایش خالی است

وقتی شخصی به مجلس عزاداری واردمی شودکیسه ای برمی داردکه کفش خودرادرآن بگذاردمی بیندکه روی کیسه این جمله نقش بسته است(کفش مهمان توتاج سرماست) بی آنکه کسی بااومستقیماسخن بگوید احساس می کنددرمقام عزادارسیداشهدا حرمت وقداستی ویژه دارد این رویکرد درلباس عزایی که درزمینه مشکی اش وجای قلب،طرح ونقشه ای بااین عبارت نقش بسته است(قبره فی قلب من والاه)به مخاطب القاء می کندکه قلب او می تواندجایگاه قبرمولایش باشد. روی جعبه دستمال کاغذی هیئت به جای طرح ونقش عمومی که دربهترین حالت گل است این مصراع به چشم می خورد (ای اشک ماتمت به رخ مردم آبرو) وسوگواران احساس می کنندباهرقطره اشک آبروی اجتماعی خودراذخیره می کنند....شکل دادن به سبک زندگی مخاطب یعنی همین که شما بدون دستوردادن به او یابدون نصیحت نمودن باارائه محصولی که استفاده می کندارزش یافرهنگی رابه اومنتقل می کنیداین اتفاقی نیست که جایش تاالان خیلی خالی بوده است

دکتر محمدرضازائری کتاب (سبک زندگی)

درهوای عاشورا

درهوای عاشورا

بهشت بین الحرمین

بین الحرمین است وهزاردرهزارذل که به ذره ذره خاکش گره خورده است

بین الحرمین است وهزارهزارآه که درحسرتش جگرسوزمی شود

بین الحرمین است وهزاردرهزارنفس که به عشقش بوی خدامی گیرد

بین الحرمین است وهزاردرهزارآدمی که ازدورونزدیک دل خودرا باآن گره زده اندتا زائرحسین وعباس باشند

سعادت نصیب شد می روند ونشد خواب رابه رویای صادقه تبدیل می کنندبرای زیارت واین شرح عاشقی ماست که شعرمی شود:

خواب دیدم که شدم زائربین الحرمین

صبح گفتم به خودم هرچه صلاح است حسین

آرزوی حرمت کرده مرادیوانه

انت مولا وانا...!هرچه صلاح است حسین

بین الحرمین است ودستی دردامن حسین(ع)ودستی دردامن ابوالفضل

این دست خسته وخالی وکرم پسران علی(ع)که سائل رانگفته که اجابت نمی کند

عشق واقعی یعنی این

عشق واقعی یعنی این

پسری ، دختری را که قرار بود تمام زندگی اش شود برای اولین بار به کافی شاپ دعوت کرد ،

 تا به او اعلام کند که قصد ازدواج با او را دارد ،

در حال نشستن پشت میز پسر سفارش قهوه داد ، 

سپس رو به پیشخدمت کرد و گفت لطفا نمک هم بیاور ،

 اسم نمک که آمد دختر و  تمام افراد حاضر یک مرتبه به پسر خیره شدند ،

پسر نمک را در قهوه ریخت و آرام خورد ، دختر با تعجب گفت قهوه شور میخوری؟

 پسر جواب داد بچه که بودم خانه مان کنار دریا بود ، در ماسه ها بازی میکردم و طعم شور دریا را میچشیدم ،

حالا دلتنگ خانه ی کودکی شده ام ، قهوه شور مرا یاد کودکی ام می اندازد ،

 ازدواج انجام شد و چهل سال تمام هر وقت دختر قهوه درست میکرد ، داخل فنجان شوهرش نمک میریخت ،

 پس از چهل سال عاشقانه زندگی کردن ، مرد فوت کرد و نامه ای خطاب به همسرش برجای گذاشت:

 همسر عزیزم ببخش که چهل سال تمام به تو دروغ گفتم ، آن روز آنقدر از دیدنت خوشحال و هیجان زده شده بودم که به اشتباه به جای شکر درخواست نمک کردم ، چهل سال تمام قهوه شور خوردم و نتوانستم به تو بگویم ، بدترین چیز در دنیا قهوه شور است ، اگر بار دیگر به دنیا بازگردم و باز هم داشتن تو وابسته به خوردن قهوه شور باشد ، تمام عمر شورترین قهوه دنیا را به خاطر چشمان پر از مهر و محبت تو خواهم خورد.

بر اساس یک داستان واقعی

از نشریه اشپیگل آلمان

پندنیکان

پندنیکان

* درپی هرگریه ای آخرخنده ای است (مولانا)

* چراقضاوت های دیگران درباب رفتار وکردار وگفتار ما تورا تا این حدمضطرب وافسرده می کند؟! (نادرابراهیمی)

* چه دراموردنیوی وچه دراموراخروی یک شاید را کنارزندگی ات بگذار (اسماعیل دولابی)

* اگرمی دانستیدیک محکوم به مرگ هنگام مجازات تاچه حد آرزوی بازگشت به زندگی را دارد آنگاه قدر روزهایی راکه باغم سپری می کنید می دانستید (بوعلی سینا)

اسلام شناسی

اسلام شناسی

هرعقیده دای مقدس نیست

خوب است انسان دراین دنیا عقیده ومسلکی داشته باشدوهمیشه ازآن عقیده ومسلک استفاده نماید مزور و مذبذب نباشد ولی هرعقیده ای مقدس نیست وشایستگی وازخودگذشتگی نداردبسیاری از عقاید ومسالک ازحدود منفعت پرستی وخودپرستی تجاوزنمی کندبدیهی است عقیده ای که ریشه واساسش خودپرستی است وبرمحورکامرانی می چرخد شایستگی نداردکه بشردرراه آن خودرا فانی کند

شهیدمطهری برگرفته ازکتاب (حکمت ها واندرزها)ص28

چهل روز برعهدخود وفادارباشیم

چهل روز برعهدخود وفادارباشیم

بی توچه سخت می گذرد روزگار من
خود را به من نشان بده آیینه وار من
ای آفتاب !خیره به راحت نشسته ام
رحمی به حال دیده چشم انتظار من

من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم

من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم

روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم

بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی

سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم

عالم ذر ذره ای از خاک پای حضرتش

از برای افتخار از حضرت داور گرفتم

بر در دروازۀ ساعات یک ساعت نشستم

تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم

زینبی دیدم چه زینب کاش مداحش بمیرد

من ز آه آتشینش پای تا سر در گرفتم

سر شکسته دل پر از خون دیده خون آلود اما

حالتی دیدم که بر خود حالتی دیگر گرفتم

ام لیلا رعشه بر اندام دیدم اوفتاده

گفت من این رعشه از داغ علی اکبر گرفتم

نا گه از بالای نی فرمود شاه تشنه کامان

سر براه دوست دادم زندگی از سر گرفتم

اکبرم کشتند و عون و جعفر وعباس و قاسم

تا خودم از تشنگی اب از دم خنجر گرفتم

گفت ساعی زین مصیبت  از دردربار جانان

حظّ ازادی برای اکبر و اصغر گرفتم

شعر از مرحوم حاج مرشد چلویی