بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

امیرالمومنین وحضرت زهرا (س) تنها زوجی هستندکه درکامل بودن وعاشق بودندکسی به آنها نخواهدرسیددیگران چون معصوم نیستند ازخطا واشتباه هم درامان نیستند اماکاستی ها و ایرادات نباید مشکلی درزندگی مشترک به وجود بیاورد.بامداراکردن وانعطاف دربرابرمشکلات انسان می تواندبهترین لذت را اززندگی خود داشته باشد

مشکلات آب روستای گرباسده

مشکلات آب روستای گرباسده

فراسوی کوچصفهان

درادادمه پیگیری های خبرنگارپرنیان گیل، قول هایی از طرف بخشدار کوچصفهان برای حل مشکلات آب روستای گرباسده داده شده است. وانتشارمطلب «دلخوری اهالی روستای گرباسده »بخشدار کوچصفهان درگفتگویی با خبرنگار گیل با اشاره به اینکه مقرر شد درروز ۱۶ شهریور مسائل مربوط به قطع آب روستای گرباسده مورد بررسی قرار گیرد گفت: گروهی از آبفا برای رسیدگی به این مشکلات در روستا مستقر می شوند.

این گزارش باپیگیری اقدامات آبفادرروستای گرباسده ادامه خواهدداشت

من ازاین اجتماع فاسدومغروربیزارم

من ازاین مردمان ازحقیقت دوربیزارم

نه من گویم علی در (شقشقیه) گفت بامردم

من ازآنکس که می گرددمطیع زوربیزارم

من ازآن فردبی ایمان که باشدجاهل ونادان

دهددین را که دنیایش شودمعموربیزارم

من ازآنکس که عیب خودکندمستور وزجهلش

نمیسازدعیوب خلق رامستوربیزارم

من ازآنکس کوشوددرشادی ما شادم من

ازآن کس ازغم مامیشودمسروربیزارم

من ازسروی که باشعرش کندیاری مراشادم

ازآن شاعرکه داردغیرحق منظوربیزارم


شقشقیه خطبه سوم نهج البلاغه

امام جواد(ع)

 یکی از القاب نهمین امام شیعه «باب المراد» است

وجودی که دری از درهای رحمت خدا بوده

و نیازمندان و درماندگان خود را به این باب می رسانند

تا از وجود و کرَم ایشان بهره برند و دردهای خود را التیام بخشند.

شهادت ابن الرضاامام جواد(ع)تسلیت باد

التماس دعا


حضرت امام محمد تقی جوادالأئمه (ع)

حضرت امام محمد تقی جوادالأئمه (ع)

قسمت سوم

شهادت

شهادت امام این نوگل باغ ولایت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بویش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکری و روایاتی  که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی  که از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زینت بخش صفحات تاریخ اسلام است . دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدینه به بغداد بیاید . امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت این امر - همچنان که اشاره کردیم - این اندیشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علویان منتقل شود . از این جهت ، درصدد تحریک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خلیفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان می نهد . این دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثیر حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحریک و تلقین معتصم و جعفر برادرش ، تسلیم گردید .
آنگاه این دو فرد جنایتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سیاه روی  دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعریف و توصیف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در این امر اصرار کرد .
امام جواد (ع ) مقداری از آن انگور را تناول فرمود . چیزی  نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شدیدی بر آن حضرت عارض گشت
ام الفضل سیه کار با دیدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشیمان و گریان شد ، اما پشیمانی  سودی نداشت . حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گریه می کنی ؟ اکنون که مرا کشتی گریه تو سودی ندارد . بدان که خداوند متعال در این چند روزه دنیا تو را به دردی مبتلا کند و به روزگاری بیفتی  که نتوانی از آن نجات بیابی . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهای  دیگری هم نقل شده است .

فرزندان امام جواد

زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندی نداشت .

حضرت امام محمد تقی زوجه دیگری مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربیه داشته است .

فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدین شرح :

1 - حضرت ابوالحسن امام علی النقی ( هادی )

2 - ابواحمد موسی مبرقع

3 - ابواحمد حسین

4 - ابوموسی عمران

5 – فاطمه

6- خدیجه

7- ام کلثوم

8- حکیمه حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگانی کوتاه و عمری سراسر رنج و مظلومیت داشت .

بدخواهان نگذاشتند این مشعل نورانی نورافشانی کند . امام نهم ما در آخر ماه ذیقعده سال 220ه . به سرای جاویدان شتافت . قبر مطهرش در کاظمیه یا کاظمین است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسی بن جعفر (ع ) زیارتگاه شیعیان و دوستداران است .

خواهرم،دخترم

باربی تنها یک عروسک نیست ،

بلکه یک سلاح کارآمد در صحنه جنگ فرهنگی است که

برای صدور سبک زندگی آمریکایی در جهت حیا زدایی و

فساد دختران و زنان به کار گرفته شده است

(توصیه های پزشکی) راه رفتن باعث تشکیل توده استخوانی می شود و کاهش تحرک بدنی

راه رفتن باعث تشکیل توده استخوانی می شود و کاهش تحرک بدنی و روی آوردن به خانه نشینی و بی تحرکی عامل اصلی ضعف اسکلت و بروز پوکی استخوان است

به عقیده این محققان، استحکام استخوان های تحتانی بدن بیش از استخوان های فوقانی مانند استخوان بازوها تحت تاثیر قرار گرفته است و به نظر می رسد که تغذیه نمی تواند عاملی برای این تغییرات باشدبه خاطر اینکه یک برنامه غذایی حاوی پروتئین و کلسیم کم روی تمام استخوان های بدن تاثیر می گذاردمحققان با استفاده از اشعه ایکس، استخوان های بلند پاها و بازوهای 1842 فرد اروپایی که بین دوران پارینه سنگی (33000 سال قبل از دوران ما) و قرن بیستم زندگی می کردند را بررسی کردندالبته این بررسی ها صرفا روی اروپایی ها انجام شده است و تحقیقات دیگری برای مردم سایر نقاط جهان لازم استدر هر حال محققان بر این عقیده هستند که تغذیه نمی تواند عامل اصلی تغییر استحکام استخوان هاباشدولی باید گفت راه رفتن باعث تشکیل توده استخوانی می شود و کاهش تحرک بدنی و روی آوردن به خانه نشینی و بی تحرکی عامل اصلی ضعف اسکلت و بروز پوکی استخوان است بیماری پوکی استخوان یا استئوپروز که خطر شکستگی استخوان ها را بالا می برد، مشکلی است که سرتاسر مردن جهان را درگیر کرده است به گفته ی بنیاد بین المللی مقابله با پوکی استخوان، در اروپا و آمریکا و ژاپن حدود 75 میلیون نفر به بیماری پوکی استخوانی مبتلا هستند که آمار چشمگیری است محققان به تمامی افراد توصیه می کنند تا حد امکان از بی تحرکی و خانه نشینی دوری کنند و برای داشتن اسکلت قوی تر، فعالیت بدنی کافی مثل روزانه نیم ساعت پیاده روی را داشته باشند

فاطمه مهدی پوربخش سلامت تبیان

السلام علیک یابن رئوف

السلام علیک یابن رئوف

دل من را اسیر تو کرده
جلوه هایی که دم به دم داری
حضرت عشق! حضرت باران!
در دل خسته ام حرم داری
در هوای زیارت حرمت
در به در می شویم مثل نسیم
السلام علیک یابن رئوف
السلام علیک یابن کریم
دل به آفاق جود می بندد
هر کسی آمد و اسیرت شد
در جوانی دل شکستة ما
سرو قامت خمیده پیرت شد
از نگاهت مراد می گیرم
شده قلبم مرید چشمانت
شاهد لحظه های دلتنگی!
دل تنگم شهید چشمانت
جان من! بین خانة خود هم
به خدا آنقدر غریبی که
غربتت را کسی نمی فهمد
تویی و قلب بی شکیبی که
قفس غربت و دلی مجروح
پر و بال پرنده می ریزد
گریه می باری و کنارت باز
ام فضل است خنده می ریزد
سر به دیوار بی کسی داری
در غروب غریب فاصله ها
گم شده ناله های بی رمقت
در هیاهوی شوم هلهله ها
دگر آقا تو خوب می دانی
نالة بی جواب یعنی چه
التماس نگاه لب تشنه
ندبة آب آب یعنی چه
به فدای کبوترانی که
دست در دست آسمان دادند
بال در بال ، گریه در گریه
به تنی خسته سایه بان دادند
حجره ات کربلا شده آقا
گریه های من اختیاری نیست
جای شکرش هنوز هم باقیست
در کنار تو نیزه داری نیست
غرق در خاک و خون رها مانده
بین گودال پیکر خورشید
خواهری خسته بوسه می گیرد
از گلوی مطهر خورشید
سر قرآن که رفت بر نیزه
آسمان غرق در تلاطم شد
در هجوم سپاه سر نیزه
آیه های مقطعه گم شد

شاعر: یوسف رحیمی

مولا، جوادِ مظلوم رضا

مولا، جوادِ مظلوم رضا

دوباره اومد شبای سینه زنا
روضه بگیرید که شده وقت عزا
مشکی بپوشید رفقا! آی رفقا!
نم نمِ بارون با چشم گریون
دلارو امشب می بریم مشهد
مشکی پوشیده پرچم گنبد
سینه زنون میگیم پای مرقد:
تسلیت آقا تسلیت اقا
زائرا دم میگیرن با نوحه خون
چه سخته صبوری تو داغ جوون
آقاجون مارم شریک غم بدون
(
یا مولا شهید مسموم رضا)
(
یا مولا، جوادِ مظلوم رضا)
قاتلِ جون من شده همسر من
زخمی تیر کینه بال و پر من
می سوزه از زهر ستم پیکر من
ای مادر من.. غم پرور من
دیدی چی اومد به سرم مادر..
شد تکه تکه جگرم مادر
میخوام با غربت بپرم مادر
با بال خسته… قلب شکسته
ای مادر! منم شدم مثل حسن
ای مادر! غریب می میرم تو وطن
ای مادر! آتیش به قلب من زدن
(
یا مولا شهید مسموم رضا)
(
یا مولا، جوادِ مظلوم رضا)

با زهر کینه، به سینه م آتیش زدن
مثل مدینه، به سینه م آتیش زدن
خدا می بینه… به سینه م آتیش زدن
ای داد از این غم… فریاد از این غم
آتیش گرفته جگرم بابا
بیا خودت بالا سرم بابا
فک کن علی اکبرم بابا
لب تشنه ام من لب تشنه ام من
ای بابا! جلو چشامه کربلا
ای بابا! آتیش زدن به خیمه ها
ای بابا! سرا به روی نیزه ها
(
یا مولا حسین غریب فاطمه)

شاعر: جواد شیخ الاسلامی

حضرت امام محمد تقی جوادالأئمه (ع)

حضرت امام محمد تقی جوادالأئمه (ع)

قسمت دوم

مناظره

چنانکه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشکیل مجالس مناظره زد و از جمله از یحیی بن اکثم که قاضی بزرگ دربار وی بود ، خواست تا از امام (ع ) پرسشهایی کند ، شاید بتواند از این راه به موقعیت امام (ع ) ضربتی وارد کند . اما نشد ، و اما از همه این مناظرات سربلند درآمد . روزی از آنجا که " یحیی بن اکثم " به اشاره مأمون می خواست پرسشهای خود را مطرح سازد مأمون نیز موافقت کرد ، و امام جواد (ع ) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر کرد . مأمون نسبت به حضرت امام محمد تقی (ع ) احترام بسیار کرد و آنگاه از یحیی خواست آنچه می خواهد بپرسد . یحیی که پیرمردی  سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه می فرمایی  مسأله ای از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود : آنچه دلت می خواهد بپرس . یحیی بن اکثم پرسید : اگر کسی در حال احرام قتل صید کرد چه باید بکند ؟ حضرت جواد (ع ) فرمود : آیا قاتل صید محل بوده یا محرم ؟ عالم بوده یا جاهل ؟ به عمد صید کرده یا خطا ؟ محرم آزاد بوده یا بنده ؟ صغیر بوده یا کبیر ؟ اول قتل او بوده یا صیاد بوده و کارش صید بوده ؟ آیا حیوانی را که کشته است صید تمام بوده یا بچه صید ؟ آیا در این قتل پشیمان شده یا نه ؟ آیا این عمل در شب بوده یا روز ؟ احرام محرم برای عمره بوده یا احرام حج ؟ یحیی دچار حیرت عجیبی شد . نمی دانست چگونه جواب گوید . سر به زیر انداخت و عرق خجالت بر سر و رویش نشست . درباریان به یکدیگر نگاه می کردند . مأمون نیز که سخت آشفته حال شده بود در میان سکوتی  که بر مجلس حکمفرما بود ، روی به بنی  عباس و اطرافیان کرد و گفت : - دیدید و ابوجعفر محمد بن علی الرضا را شناختید ؟ سپس بحث را تغییر داد تا از حیرت حاضران بکاهد . باری ، موقعیت امام جواد (ع ) پس از این مناظرات بیشتر استوار شد .امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر و تعلیم حقایق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته ای داشت که : هر یک خود قله ای بودند از قله های فرهنگ و معارف اسلامی مانند : ابن ابی عمیر بغدادی ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهری ، احمد بن ابی نصر بزنطی کوفی ، ابوتمام حبیب اوس طائی - شاعر شیعی  مشهور - ابوالحسن علی بن مهزیار اهوازی و فضل بن شاذان نیشابوری که در قرن سوم هجری می زیسته اند .اینان نیز ( همچنانکه امام بزرگوارشان همیشه تحت نظر بود ) هر کدام به گونه ای مورد تعقیب و گرفتاری بودند . فضل بن شاذان را از نیشابور بیرون کردند . عبدالله بن طاهر چنین کرد و سپس کتب او را تفتیش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توحید و ... - به او گفتند قانع نشد و گفت می خواهم عقیده سیاسی او را نیز بدانم . ابوتمام شاعر نیز از این امر بی بهره نبود ، امیرانی که خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - که بهترین شاعر آن روزگار بود ، چنانکه در تاریخ ادبیات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند . اگر کسی شعر او را برای آنان ، بدون اطلاع قبلی  ، می نوشت و آنان از شعر لذت می بردند و آن را می پسندیدند ، همین که آگاه می شدند که از ابوتمام است یعنی  شاعر شیعی معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور می دادند که آن نوشته را پاره کنند . ابن ابی عمیر - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نیز در زمان هارون و مأمون ، محنتهای بسیار دید ، او را سالها زندانی کردند ، تازیانه ها زدند  کتابهای او را که مأخذ عمده علم دین بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و ... بدین سان دستگاه جبار عباسی  با هواخواهان علم و فضیلت رفتار می کرد و چه ظالمانه